فقط مینویسم
- دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۳ ق.ظ
- ۱ نظر
+ از خواب که بیدار میشم هیچی سر جاش نیست! دنیا چرخیده و یه شکل دیگه شده... سالها گذشته..هزار سال از شب به دنیا اومدن من گذشته و من پیر شدم...فقط حواسم نیست انگار...
+ گریه میکنم...بلند بلند و بی ملاحظه! گریه میکنم چون فکر میکنم اگه اشکام نریزن فشار روحی از درون متلاشیم میکنه...گریه میکنم...بلند بلند و بی ملاحظه که باورم بشه عوض شدم...باورم بشه به دختر غمگینی تبدیل شدم که دلش دیگه هیچی نمیخواد...
+فقط میخوام بنویسم...
+خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که ما دیدم خندیدن نداشت...
ور نه این دنیا که ما دیدم خندیدن نداشت...